-
خاطرات
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1384 23:49
چشمان من، همیشه مضطربند همیشه در انتظار خاطرات درون سینه، همیشه بی قرار من پرسه گرد خیابان خیس تنهایی ام از سکوت کوچه های درون پنجره می آیم من تکرار دوباره سرو را وقتی که فرصت تکرار دوباره ام،از دست رفته بود میان روشنایی مشکوک یک شمع، نگریستم وسبزای همیشگی اش را، در پاییز دستانم به تجربه نشستم! نفس در سینه محبوس...
-
میعاد گاه رو یا
یکشنبه 20 شهریورماه سال 1384 23:01
بیا عشق را غرق معنا کنیم غم لاله ها را تماشا کنیم بیا پا به پای مسا فران خیال رو به میعادگاه رویا کنیم بیا در فصل کوچ پرستوها همراه آنان سفر به فردا کنیم بیا در نگاه آبها وآیینه ها باز مضمون تازه پیدا کنیم بیا بازدر انتظار دیدار هم بیشه ی نو را تماشا کنیم بیا همچو گل عاشق نور شویم شب و روز رابا هم آشنا کنیم بیا با خدا...
-
شعر من
پنجشنبه 17 شهریورماه سال 1384 09:46
شعر من سوته دلی است که در آن شاخه افسرده غمگین خاطر چشم در راه بهاری دارد تا دگر بار بروید بن و برگش و به بر نشیند و عطر آگین کند این سینه غم بار مرا شعر من حرف من است حرف من خستگی سینه پر درد من است شعر من حرف دلی است که در آن چشمه جوشان محبت جاری است پس دریغا که در این دور جفا کار فلک به جز ازجور و ریاکاری ها به جز...
-
تمام شعر های من
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1384 23:30
چه کرده ای تو با دلم که این چنین شکسته ام شکسته ام چون تار غم ، چه کرده ای تو با دلم صدای خسته مرا نمی دهی دگر جواب دو چشم من نمی رود بدون تو دگر به خواب به هر دری که می روم تو را نظاره می کنم به جای بوسه بر لبت به گل اشاره می کنم تمام شعرهای من به پای یک نگاه تو گر از توام جدا کنند فنا شوم به راه تو
-
سایه
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1384 13:14
از سایه ام می گریزم و درحاشیه آفتاب... کنارتک درخت آرزوهایم خود را می کارم تا با تابش طلایی خورشید شاید دوباره شانه هایم سبز شود شاید
-
دوست
شنبه 12 شهریورماه سال 1384 23:33
ای دوست تو آشنا پرستم کردی وز باده عارفانه مستم کردی صد حلقه به دست روزگاران بستم تا حلقه مهر خود به دستم کردی
-
کاکتوس
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 22:39
تنها وتهی پا روی جاده می گذارم وچشم به کاکتوس ها دوخته ام حجم خالی وجود خویش را در ناله های کویر، گم کرده ام وتو چه ماهرانه نگاهم را به آسمان بافتی وریسمانش را به دستان باد سپردی اگر روی فرش رویا،ودر تبسم آبی دریا گاه گاهی رد پای قلبم را دیدی به خاطر اشک های غریبانه ام بایست کاش فاصله ها طی می شد واین تو بودی که سبدی...
-
خانه ای می سازم
شنبه 5 شهریورماه سال 1384 20:59
خا نه ای در دل شب می سازم چوب وبرگش همه آواز نسیم ودر آن طرح صفا می ریزم دست مهتاب شده مادر من می کشد در دل شب بر سر من خانه ام دور زهر دام وبلا خانه ای در دل شب می سازم صبح ها می شکفد بوی نسیم می رسد قاصدک از روی صمیم خانه ای در دل شب می سازم با در ودیواری از جنس بلور ومن از جنس نیاز که در آن باغ سحر می پرم از لب...
-
سوار غزل
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1384 23:14
شبی که چشم ترا رنگ وآب داد خدا مرا میان دو مصرع، عذاب داد خدا! چگونه می شود از چشمهای تو نسرود! چگونه بر شب چشم توخواب داد خدا! چه اشتباه قشنگی است عاشق تو شدن که با تو پرسش من را جواب داد خدا در انتظار تو پلکی درنگ پیرم کرد به لحظه لحظه عمرم، شتاب داد خدا به شاخه های درخت دلم طنابی بست مرا سوار غزل کرد و تاب داد خدا...
-
بی صدا رفتن
دوشنبه 31 مردادماه سال 1384 23:04
موسیقی خلوت من صدای تیک تاک ساعت است وهوای آن، آکنده از بوی گل های مریم. در میان متن تنهایی من در جریان ست امواجی، از شور واشتیاق یک دیدار در عبور است رهگذری، که می رود به سوی یار تو چه می دانی ای حرف! ای کلام! ای زبان، که از شرح این شور گفتن تو هستی ناتوان ومن هرچه گویم بیشتر خوار سازم تورا ای حرف، ای کلام شلوغ وپر...
-
تو
پنجشنبه 27 مردادماه سال 1384 23:40
گر تو ماه شبانه ام باشی یا پریزاد خانه ام باشی گم شدن رسم رفتن من نیست عشق من، گر شانه ام باشی با غم ورنج زندگی شادیست گر غم عاشقانه ام باشی عشق را سوزم از سر غیرت تواگر زبانه ام باشی دل به دریا زدن چه آسانست تا تو موج و کرانه ام باشی غم پاییز زرد بیهوده است تا تو ای گل، جوانه ام باشی بی نفس، عمر نوح خواهم کرد گر تو...
-
بذر خوشبختی
یکشنبه 23 مردادماه سال 1384 20:34
دوست دارم پروانه باشم توی باغچه ها بگردم به کسی چیزی نگم از حسرت وازغم ودردم دوست دارم که ماهی باشم توی اقیانوس مواج یا که پرستویی که ساخته لونه ای رو شاخه کاج دوست دارم ستاره باشم توی آسمون تیره نورپاشم روی عالم بکنم چشمارو خیره توی دنیایی که هرجاش پر شده از خشم وکینه دیگه هیچ اثری نیست از محبت توی سینه پروانه، ماهی...
-
سیب سرخ عشق
دوشنبه 17 مردادماه سال 1384 22:12
سایه ها در سکوتی اندوهبار افول آفتاب را در افق نظاره می کردند ومن که شیفته گفتار دلنشین حافظ بودم ومست سادگی با صفای سهراب، ((سیب سرخ )) را با تمام شوقم گاز می زدم. وزمزمه می کردم زیر لب هایم آهنگ((صدای پاپ آب)) را وقتی قطره قطره هایش بر جانم تازگی می بخشید. ودر گوشم صدای غزل های پرشوری بود که می خواند در آن هیاهوی...
-
در غروب هر لبخند
یکشنبه 16 مردادماه سال 1384 20:58
در غروب هر لبخند که می گدازد اشک،می گدازد رنگ همرنگ او باش ، همرنگ. ودر چشم های یک نگاه که بر شانه های لرزان راه می بندد، نفس هایت را در لیوان می ریزم تا از نفس نفس زدن نیلوفر زنده شوی زنده در انتهای احسای خدا
-
مرگ بار تر ین شب ها
پنجشنبه 13 مردادماه سال 1384 11:14
در خلوت تنهایی ام حضورمبهمت وتصویر گنگ نگاهت مرهمی است بر درد های کهنه دلم. بی تو، شب هایم بدون شبگرد عشق، مرگ بارترین شبهاست...
-
خو بی
چهارشنبه 12 مردادماه سال 1384 09:32
می توان با یک گلیم کهنه هم روز را شب کرد و شب را روز کرد می توان باهیچ ساخت. می توان صد بارهم مهربانی را خدا را عشق را با لبی خندان تر از یک شاخه گل تفسیر کرد. می توان بی برگ بود، همچوآب چشمه ای پاک وزلال. می توان در فکر باغ ودشت بود عاشق گلگشت بود. می توان این جمله را در دفتر فردا نوشت: ((خوبی از هرچیز دیگر، بهتراست))
-
عشق سرگردان
سهشنبه 11 مردادماه سال 1384 13:33
بعد تو مرغ خیال من پریشان می شود هرشب وروزم به یادت زار وگریان می شود موج دریای وجودم بی تو سرکش می شود این چنینست،بعد تو آغاز پایان می شود هر گل گلخانه ام پژمرده وافسرده شد غنچه های شور آن از هجر بی جان می شود این دلم از رفتت شکوه ندارد نازنین بی نگاهی،رفتنت قلبم پریشان می شود ازغم تلخ نبودت روی سرخم زرد شد زردرویی...
-
دو باره خندان
یکشنبه 9 مردادماه سال 1384 14:41
هرجا که روم، دلم پریشان گردد از ماتم یار رفته گریان گردد گراین دلکم کنون فتاد در غم ها با آمدنت دوباره خندان گردد
-
جان می رود
سهشنبه 4 مردادماه سال 1384 22:04
هرچه با خود داشتم ، از من گریزان می رود راحت دل می رود،دل می رود جان می رود بامدادان ،خوشدلی بار سفربر بست رفت اینک امید از پی اش،زار وپریشان می رود بام و روزن نیزگویی پر گرفت از شوق راه کوی و برزن می خزد بر خاک وبی جان می رود باد را اینک سرود از دور میآید به گوش زار می خواندبه ره،کاین می رود ،آن می رود می روم کزهمدمی...
-
سفر گل
دوشنبه 3 مردادماه سال 1384 19:15
امروز موج نگاهم به گل نشست قلب شکسته دوباره زنو شکست این گل قصیده تلخت زسروسرود زنجیر صبرو قرارم عنان گسست در خاطرم گل یادت شکوفه زد چون لاله سرزدودر کنج دل نشست با سرگذشت دلت آشنا شدم از سرنوشت غمت آنچه بود وهست این لاله هدیه بیهوده ای نبود سوغات سوز دلت بود و عقل مست مستی تو دل من بی قرار کرد اقرار عشق تو آسان به دل...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 مردادماه سال 1384 11:44
زیبایی ام را پایانی نیست وقتی که در چشمان تو بخواب می روم وهراس کودکانه ام را از یاد می برم در عطری که از تو بر سینه دارم چه بی پروا دوستت دارم وچه بی نشان تو را گم می کنم وقتی که دروغ می گویم به زنی که در چشمهای من تو را جستجو می کند و مردی که هر روزاز نام تومی پرسد... و من همچون سیب سرخ زندگی، تازه می شوم تو در سکوت...
-
صدا بزن
یکشنبه 26 تیرماه سال 1384 19:27
مرا صدا بزن! چه گرم می کند مرا پیام آشنای تو صدای آشنای تو چه عاشقانه مرا در ورای فکرها خطاب می کند ومن جواب می دهم ای همیشه ماندنی کنار من مرا صدا بزن! سپده لبان تو پیام عشق می دهد و من کنار خاطرات خسته ام، تو را مرور می کنم صفای جان من نشانه یی برای با تو بودن است و برق چشمهای من، برای دیدنت به انتظار مانده است زمان...
-
تو هم یک شعر
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1384 17:55
ورقم هست تابوت قلمم جسم تهی فارغ از روح بی هیچ دلبستگی آه ، خدای تعالی .. ! مگیر از من این عشق یا که حتی عنایت یا بخششی کن تو به من تا نو یسم با قلم از تو هم روی ورق تا شاید ، باز پدید آید شعر .
-
سیب سرخ
دوشنبه 13 تیرماه سال 1384 23:09
ترنم صدایت باز در گوش دل پیچید باز از خودت بیخود شد او وقتی آفتاب مهرت بار دیگر بر پهنه اش تابید از دنیای مستی به خود آمد وقتی که شالیزارش با تو شکوفا شد خستگی ها را بر تن باد گذاشت وقتی با نسیم روح نو از عشقت بیدار شد دل مردگی ها همه مردند وقتی محبت را با(( سیب سرخ))هدیه ام کردی.
-
نگاه تو ...
شنبه 4 تیرماه سال 1384 22:17
ومن به حرمت نگاه تو سکوت می کنم ودر سکوت لحظه های خود زنده می شوم به یاد نور و عشق و زندگی سجده می کنم به پیشگاه حرف های تو و تو سکوت می کنی ومن به حرمت سکوت تو حرف می زنم برای تو و لحظه های مرده ای که به حرمت نگاه تو سکوت کرده ام ---------------------------------------------------------------------------- با عرض...
-
من؛ تو ؛آینه
دوشنبه 30 خردادماه سال 1384 21:16
منم تنها ترین تنهای دنیا تویی زیبا ترین زیبای دنیا منم مثل امید یک قناری قراری بر دل هر بی قراری منم یلدای بی پایان عاشق تو بودی مرهم زخم شقایق تویی ساکت تر ازپژواک شبنم به روی برگ گل ها خواب " نم نم منم آن لهجه لبریز از درد نگاه تو نبوده هرگزم سرد تو لالایی خواب خوش آواز نگاهم را ببین در شوق پرواز منم آن دختر لبریز...
-
روزگار پر نیر نگ
شنبه 21 خردادماه سال 1384 16:36
از این روزگار پر نیرنگ و پرکینه که همه با هم هستند دشمن های دیرینه از این همه دورنگی وبیگانگی چهره هایی خالی از سادگی از فردا بیمناک از امروزخسته با یاد دیروزگوشه ای نشسته از جهان از زندگی بیزارم تا ابد از دنیا شکوه دارم
-
تو شاید همانی
پنجشنبه 19 خردادماه سال 1384 11:11
شبی در پریشا نی جاده در زخم مهتاب در آنجا که حرفی کلامی گلوی مرا چنگ می زند برای تو شعری سرودم به رنگ ستاره به رنگ غزل چه دیدیم از این عطش های جان سوز از آن روز تو رفتی دلت مثل لبخند گل بیکران بود دلت آسمان بود همه حسرت یک نگاه تو در سینه دارند تو شا ید هما نی که من....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 14 خردادماه سال 1384 22:05
دیروز: قلبی مهربان" قامتی استوار"وصدایی گرم امروز: قلبی به سختی سنگ. قامتی به شکستگی یک شاخه گل نرگس وصدایی به سرمایی شبهای سپید پوش زمستان وفردا: سیاه پوشانی که به یادقلب مهربان و قامت استوار و صدای گرمت" آرام و زود گذر آهسته می گریند.
-
ستاره های تابناک
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1384 14:14
قسم به آن ستاره های تابناک که لحظه لحظه های شب نشینی مرا به عمق موج موج اشک من به چشم تابناک خویش دیده اند برای غم گرفته قلب خسته ام تو آخرین تبسمی چه بی گلایه خوانده ام سرود انتظاررا چه عاشقانه دیده ام طراوت بهاررا بدان فروغ دیده ات برای من پلی به سمت آفتاب پلی به سمت روشنایی زندگیست شبم به صبح می رسد اگر گل امید تو...