من که می دانم عمرم به پایان می رسد
نوبت خاموشی من سهل و آسان می رسد
من که می دانم تا سرگرم بزم و هستی ام
مرگ ویرانگر چه بیرحم وشتابان می رسد
پس چرا عاشق نباشم
من که می دانم به دنیا اعتباری نیز نیست
بین مرگ و آدمی قول و قراری نیز نیست
من که می دانم اجل ناخواسته وبیدادگر
سرزده می آید و راه فراری نیز نیست
پس چرا عاشق نباشم
من نمیدانم که چه سبزست هوا .....
دلت دریا
عاشقی در تارو پود توست
چه خواهان آن باشی چه نه
عاشقی
اینبار زیباتر از همیشه
موفق باشی و سربلند
سلام......موفق باشی شعر زیبایی هست ...بله واقعا گکه همینطوره...تاتا
باز خواهم گشت..
زیرا نیازمند توام
باز خواهم گشت..
زیرا بیتو بیش از این توان ندارم
باز خواهم گشت..
زیرا می دانم تو در انتظار منی
من باز خواهم گشت..
زیرا بازگشت همان چیزی است که می خواهم
*خیلی زیبا بود .. مثل همیشه...مرسی
به روزم خانومی..
سلام...شعر قشنگی بود...امیدوارم که همیشه عاشق باشی
سلام ناناز جون .. خوبی؟ ممنون که به من سر زدی خوشحالم کردی .. ایشالا همیشه موفق و شاد باشی .
فرشته از سنگ می پرسه:
چرا از خدا نمی خوای انسانت کنه؟
سنگ میگه:
هنوز اینقدر سخت نشدم که انسان بشم
سلام
امیدوارم که تو همه مراحل زدگیت موفق باشی
چشم های ما مسافر می شد و مقصد تو بودی
آفتاب ساحل نازت چه زیبا تار می زد
در پناه نقشه ی آرام چشمت آرمیدم
ای که مهتاب نگاهت طعنه بر اعصار می زد
-----------------------
شما هم زیبا می نویسی..من که آماتورم
موفق باشی
سلام خوبی ؟
ممنون که بهم سر زدی
من اپدیت کردمخوشحال می شم بازم بهم سر بزنی
شما هم قلم روانی داری خودمونیما
راستی تبادل لینک می کنی
تا بعد خدانگهدار