سوار غزل

شبی که چشم ترا رنگ وآب داد خدا

مرا میان دو مصرع، عذاب داد خدا!

چگونه می شود از چشمهای تو نسرود!

چگونه بر شب چشم توخواب داد خدا!

چه اشتباه قشنگی است عاشق تو شدن

که با تو پرسش من را جواب داد خدا

در انتظار تو پلکی درنگ پیرم کرد

به لحظه لحظه عمرم، شتاب داد خدا

به شاخه های درخت دلم طنابی بست

مرا سوار غزل کرد و تاب داد خدا

ومست، سوی لبش برد و سر کشید ترا

شبی که چشم ترا رنگ و آب داد خدا

نظرات 4 + ارسال نظر
حسین پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:27 ب.ظ http://www.music-iran.blogsky.com

سلام می خواستم بهت بگم که وبلاگ باحالی اگه به وبلاگ من هم سر بزنی خوشحال می شم در ضمن اگه تونستی طریقه درست کردن لوگو وقرار دیدن آن در وبلاگ رو برام بنویسی ازت خیلی ممنون میشم وبلاگ من
www.music-iran.blogsky.com
فعلا bye.

پارکانت جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 01:31 ق.ظ http://weblog.parkanet.com

همیشه راه عاشقی سخت هست . همیشه قله های زندگی هر چقدر هم کوتاه باشن فتح کردن و رسیدن بهشون سخت هست . همیشه دور بود از تنها معشوقه سخت هست . همیشه زندگی سخته و کاش .....
دوستد دارم و یک سبد گل سرخ با عشق تقدیم به شما ...

هنگامه شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:18 ب.ظ http://http://www.ssevenn.blogsky.com/

زیبا بود ممنون .

پارکانت شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:28 ب.ظ http://weblog.parkanet.com

برای تو میسازم

برای تو میبارم

برای تو میشکنم ...

بهار همیشگی من دوستد دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد