دعوت وبلاگ نویسان برای حمایت از گنجی اپوزیسیون وبلاگ نویسان، از همه دوستان وبلاگ نویس دعوت می نماید که برای حمایت از لیدر مبارزات سیاسی ایران، به طور همزمان در روز بیستم مرداد ماه در وبلاگ های خود تیتر مذکور را منعکس نمایند: {وبلاگ نویسان ایران خواهان آزادی اکبر گنجی و حمایت از خانواده وی هستند} و تا آن روز با فرستادن ایمیل برای دیگر وبلاگ نویسان ایران، آنها را از اقدام خویش مطلع نموده و همچنین ایمیلهای خویش را در همین زمینه به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل ارسال نمایند: ngochr@ohchr.org پیروز و سربلند باشید
«« ای شب از رویای تو رنگین شده ... سینه از عطر توام سنگین شده ای به روی چشم من گسترده خویش شادی ام بخشیده از اندوه بیش همچو بارانی که شوید جسم خاک هستی ام زآلودگی ها کرده پاک از تپش های تن سوزان من ... آتشی در سایه مژگان من ای ز گندمزارها سرشارتر ... این ززرین شاخه ها پربارتر ای دربگشوده بر خورشیدها ... درهجوم ظلمت تردیدها با توام دیگر زدردی بیم نیست ... هست اگر جزدرد خوشبختیم نیست ای دل تنگ من و این بار نور ... هایهوی زندگی در قعر گور ای دو چشمانت چمنزاران من داغ چشمت خورده بر چشمان من بیش از اینت گرکه در خود داشتم ... هر کسی را تو نمی انگاشتم آه ای با جان من آمیخته ... ای مرا از گور من انگیخته چون ستاره با دو بال زرنشان ... آمده از دوردست آسمان جوی خشک سینه ام را آب تو ... بستر رگهایم را سیلاب تو در جهانی اینچنین سرد و سیاه ... با قدمهایت قدمهایم براه ای به زیر پوستم پنهان شده همچو خون در پوستم جوشان شده گیسویم را از نوازش سوخته ... گونه هام از هرم خواهش سوخته آه ای بیگانه با پیراهنم ... آشنای سبزه زاران تنم آه ای روشن طلوع بی فروغ ... آفتاب سرزمینهای جنوب آه ای از سحر شاداب تر ... از بهاران تازه تر سیراب تر عشق چون در سینه ام بیدار شد ... از طلب پا تا سرم ایثار شد این دگر من نیستم من نیستم ... حیف ازان عمری که بامن زیستم ای تشنج های لذت در تنم ای خطوط پیکرت پیراهنم آه میخواهم که برخیزم زجای ... همچو ابری اشک ریزم هایهای ای نگاهت لای لای سحربار ... گاهوار کودکان بی قرار ای نفسهایت نسیم نیم خواب ... شسته از من لرزه های اضطراب خفته در لبخند فرداهای من ... رفته تا اعماق دنیاهای من ای مرا با شور شعر آمیخته اینهمه آتش به شعرم ریخته چون تب عشقم چنین افروختی ... لاجرم شعرم به آتش سوختی »»
سلام وبلاگ خوبی داری به ن هم یه سر بزن به این ادی هم میتونی برام اف بزاریiman_flower20032000 منتظرم به امید دیدار
دعوت وبلاگ نویسان برای حمایت از گنجی
اپوزیسیون وبلاگ نویسان، از همه دوستان وبلاگ نویس دعوت می نماید که برای حمایت از لیدر مبارزات سیاسی ایران، به طور همزمان در روز بیستم مرداد ماه در وبلاگ های خود تیتر مذکور را منعکس نمایند:
{وبلاگ نویسان ایران خواهان آزادی اکبر گنجی و حمایت از خانواده وی هستند}
و تا آن روز با فرستادن ایمیل برای دیگر وبلاگ نویسان ایران، آنها را از اقدام خویش مطلع نموده و همچنین ایمیلهای خویش را در همین زمینه به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل ارسال نمایند:
ngochr@ohchr.org
پیروز و سربلند باشید
«« ای شب از رویای تو رنگین شده ... سینه از عطر توام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادی ام بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستی ام زآلودگی ها کرده پاک
از تپش های تن سوزان من ... آتشی در سایه مژگان من
ای ز گندمزارها سرشارتر ... این ززرین شاخه ها پربارتر
ای دربگشوده بر خورشیدها ... درهجوم ظلمت تردیدها
با توام دیگر زدردی بیم نیست ... هست اگر جزدرد خوشبختیم نیست
ای دل تنگ من و این بار نور ... هایهوی زندگی در قعر گور
ای دو چشمانت چمنزاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من
بیش از اینت گرکه در خود داشتم ... هر کسی را تو نمی انگاشتم
آه ای با جان من آمیخته ... ای مرا از گور من انگیخته
چون ستاره با دو بال زرنشان ... آمده از دوردست آسمان
جوی خشک سینه ام را آب تو ... بستر رگهایم را سیلاب تو
در جهانی اینچنین سرد و سیاه ... با قدمهایت قدمهایم براه
ای به زیر پوستم پنهان شده
همچو خون در پوستم جوشان شده
گیسویم را از نوازش سوخته ... گونه هام از هرم خواهش سوخته
آه ای بیگانه با پیراهنم ... آشنای سبزه زاران تنم
آه ای روشن طلوع بی فروغ ... آفتاب سرزمینهای جنوب
آه ای از سحر شاداب تر ... از بهاران تازه تر سیراب تر
عشق چون در سینه ام بیدار شد ... از طلب پا تا سرم ایثار شد
این دگر من نیستم من نیستم ... حیف ازان عمری که بامن زیستم
ای تشنج های لذت در تنم
ای خطوط پیکرت پیراهنم
آه میخواهم که برخیزم زجای ... همچو ابری اشک ریزم هایهای
ای نگاهت لای لای سحربار ... گاهوار کودکان بی قرار
ای نفسهایت نسیم نیم خواب ... شسته از من لرزه های اضطراب
خفته در لبخند فرداهای من ... رفته تا اعماق دنیاهای من
ای مرا با شور شعر آمیخته
اینهمه آتش به شعرم ریخته
چون تب عشقم چنین افروختی ... لاجرم شعرم به آتش سوختی »»
سلام...
بسیار پر معنا نوشتی .
موفق باشی عزیزم.
در پناه نگه دارنده آسمان
سلام. قالب جالبی داری با نوشته های قشنگ. موفق باشی
مرسی
موفق باشی
سلام...خوبی خانومی؟!
همه شبا مرکبارن ، بعضی از روزا هم همینطور البته...
وبلاگتو دوس دارم؛)
ملسی از اینکه سر زدی...
سلام
ممنونم به من سر زدی.
سلام عزیز:
مثل قدیما قشنگ بود!
شاد و سر بلند باشی...
بی آشیانه
http://eshghyahavas.blogsky.com
eshghyahavas@yahoo.com
شاد باشی عزیزم .
سلام به ناناز عزیز...خوبی مهربون..شعر جالبی بود..و کوتاه..خوشم اومد..پیشم بیا.منتظرم..یا حق
سلام
چه کنم ای آشنا که دگر خنده نمی شناسد مرا
نانازی سلام... موضوع تو ام در مورد شبه؟؟ مال منو که خوندی؟ خواب... خوابای خوب ببینی
سلام به ناناز
وب بسیار جالب و قشنگی داری
خانومی من به شما لینک دادم ( تو سایت ) خوشحال می شم که شما هم به من لینک بدی !!!
با سپاس پارسا