در غروب هر لبخند

در غروب هر لبخند

که می گدازد اشک،می گدازد رنگ

همرنگ او باش ،

همرنگ.

ودر چشم های یک نگاه

که بر شانه های لرزان راه می بندد،

نفس هایت را در لیوان می ریزم

تا از نفس نفس زدن نیلوفر

زنده شوی

زنده در انتهای احسای خدا

نظرات 1 + ارسال نظر
پارکانت دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:42 ق.ظ

معتی شعر را شاید جوری دیگه فهمیدم ولی به یاد داشته باش که زندگی زیباست آینده زیبا تر هست .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد