کنار خط خیابان، صدا زدم: در بست
کسی نبود بپرسد برای او جاهست؟
تمام پیچک شعرم به دور او پیچید
چقدر گریه که بر خاک صورتم
ننشست!
تمام قصه ما مثل یک معما بود
شبیه دوز و کلک یا فریب یک تردست
خطوط پشت هم انحنای احساسم
صعود کرده برایت،زارتفاعی پست
میان مکث وطمانینه در نگاهی گرم
مسیرهرچه تلاقی،حدود هربن بست
هنوز منتظر یک صدای کوتاهم
صدابزن غزل من،صدابزن ،جاهست!
سلام
خسته نباشی
حالت چطوره؟
شعرهاتم قشنگه باید یک آفرین به تو گفت
پیش من هم بیا خوشحال میشوم
ممنون
تا بعد....
من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشمات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
تو میگی که خیلی دیره
من میگم چشمات و واکن
تو میگی من و رها کن
من میگم قلبم رو نشکن
تو میگی من می شکنم من ؟
من میگم دلم رو بردی
تو میگی به من سپردی ؟
من میگم دلم شکسته است
تو میگی خوب میشه خسته است
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمی شه
من میگم تنهام می ذاری
تو میگی طاقت نداری
من میگم تنهایی سخته
تو میگی این دست بخته
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت برو زیبا به سلامت
سلام ناناز جان . خوبی ؟ خیلی وقته نیومده بودم پیشت . دلم تنگ شده بود ناناز جون . عالی نوشتی . امیدوارم همیشه موفق باشی . راستی منم یه متن درباره خوشبختی نوشتم . اگه دوست داشتی مثل قدیما بهم سر بزن . به محمد هم سلام برسون . دوستون دارم .
این صدا بزن یعنی چه ؟
سلام خوبی ؟
منم اپدیت کردم ممنون میشم یه سر بهم بزنی
منتظرت هستم
تا بعد خدانگهدار
خیلی قشنگ بود
سلام ٬ امیدوارم خوب باشبن ٬ خیلی زیبا نوشته بودین ٬ منم آپم ٬ در پناه آسمان ... bye bye honey