خانه ای می سازم

خا نه ای در دل شب می سازم

چوب وبرگش همه آواز نسیم

ودر آن طرح صفا می ریزم

دست مهتاب شده مادر من

می کشد در دل شب بر سر من

خانه ام دور زهر دام وبلا

خانه ای در دل شب می سازم

صبح ها می شکفد بوی نسیم

می رسد قاصدک از روی صمیم

خانه ای در دل شب می سازم

با در ودیواری از جنس بلور

ومن از جنس نیاز

که در آن باغ سحر

می پرم از لب دریای خیال

می وزم بر سر سجاده عشق

می نشینم دم درهای بهشت

خانه ام پر شده از صلح وصفا

چون در آن هیچ کسی نیست

بجز بوی خدا

نور خدا

خانه ای در دل شب می سازم

خانه ای با یاد خدا می سازم.

نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 09:36 ب.ظ http://mehdishokrany.blogsky.com

سلام . خیلی قشنگ بود. بی حد. واقعاٌ زیبا بود . ارزش چند بار خوندن رو داشت.
خوشحال میشم بهم سر بزنی.
شاد باشی و سلامت و موفق

سپیده یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 06:20 ب.ظ http://the-bird.blogsky.com

خانه ای می سازم
که در آن پنجره ها جنس عقاقی باشند
پشت هر پنجره یک منظره ی پاک و زلال
مثل شبنم توی دست شیشه ها ول بخورد
خانه ای خواهم ساخت
که چراغش فقط از جنس شقایق باشد
مثل قلب من و تو
عاشق عاشق باشد....
---به ما هم سر بزن---

مسعود دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:23 ب.ظ http://www.massoudx12.blogsky.com

سلام خوبی مهربون ؟
خیلی زیبا بود

راستی امروز تولدمه :)

نمی خوای تبریک بگــــــــــــــــــــی ؟؟؟

مهرداد سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 04:40 ب.ظ http://jeegar-boy.blogsky.com

سلام!!
خوبی ؟
می تونم در بعضی از مسا یل ازت کمک بگیرم؟
بهم سر بزن.
بابای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد