سیب سرخ عشق

سایه ها در سکوتی اندوهبار

افول آفتاب را در افق نظاره می کردند

ومن که شیفته گفتار دلنشین حافظ بودم

ومست سادگی با صفای سهراب،

((سیب سرخ )) را

با تمام شوقم گاز می زدم.

وزمزمه می کردم زیر لب هایم

آهنگ((صدای پاپ آب)) را

وقتی قطره قطره هایش بر جانم تازگی می بخشید.

ودر گوشم صدای غزل های پرشوری بود

که می خواند در آن هیاهوی ملایم

همصدای قطره ها وهم پای خورشید

((همچو شمع))،

من سرمست از آبی ها

و سرخ ازآفتابی ها

و پیاده از کوچه های خیال می گذشتم

و در گوشم هنوز صدای لطیفی بود

که غزل هایش را برایم زمزمه می کرد

و بر لبانم گویی، پر از شعرهای نو و نگفته بود.


Hosted by Tinypic.com

در غروب هر لبخند

در غروب هر لبخند

که می گدازد اشک،می گدازد رنگ

همرنگ او باش ،

همرنگ.

ودر چشم های یک نگاه

که بر شانه های لرزان راه می بندد،

نفس هایت را در لیوان می ریزم

تا از نفس نفس زدن نیلوفر

زنده شوی

زنده در انتهای احسای خدا

مرگ بار تر ین شب ها

در خلوت تنهایی ام

حضورمبهمت

وتصویر گنگ نگاهت

مرهمی است بر درد های کهنه دلم.

بی تو،

شب هایم بدون شبگرد عشق،

مرگ بارترین شبهاست...