سلام ..باغچه دلم را باغبانی با تیشه ای از جنس دوست داشتن ویران کرد ..شاید به انتظار رویش گلی نو ...آسمان را اصرار بر باریدن حکم دادم ..اکنون پشیمانم چون .....شاد باشی
فوق العادست. سلام من بلاگ دو کلمه حرف حساب رو داشتم که بلاگم عوض شده و دیگه اونجا نمی نویسم و تو این بلاگ می نویسم دوست داشتی اونجا هم به من سر بزن. یا علی مدد/
ناناز جان درود................................................*** وقبل از آن..........شاید بهترباشد...گل را تنها برشاخه نگاه کنیم و نچینیم...................برشاخه ببوئیم................... زیبا بود.........تندرست و شادکام باشی نازنین
چقدر خوبه که آدم عاشقونه هاشو بتونه بگه ....
اون وقت از هر کجای دنیا دلهای عاشق بتونن ببینن ///
موفق باشید ..
سلام ..باغچه دلم را باغبانی با تیشه ای از جنس دوست داشتن ویران کرد ..شاید به انتظار رویش گلی نو ...آسمان را اصرار بر باریدن حکم دادم ..اکنون پشیمانم چون .....شاد باشی
سلام.
ممنون که سر زدی.
شما هم خسته نباشید.
موفق باشی...هیام.
سلام دوست عزیز ...وبت مثل خودت نانازه ............خودتم زیبا می نویسی ........بازم پیشت میام موفق باشی .....
سلام ...
واقعا زیبا بود
به من هم سر بزن
موفق باشی
سلام خوبی؟ دفتر عشق به روز شد . خوشحال میشم تشریف بیاری. موفق باشی. التماس دعا.
سلام
فوق العادست.
سلام من بلاگ دو کلمه حرف حساب رو داشتم که بلاگم عوض شده و دیگه اونجا نمی نویسم و تو این بلاگ می نویسم دوست داشتی اونجا هم به من سر بزن.
یا علی مدد/
سلام دوست عزیز .. وبلاگ زیبایی داری ...منم آپم منتظر حضور گرم شما .....یا علی
سلام
بعد از یه عالمه وقت یه مطلب خوندم که نویسندش از غم و غصه هاش نگفته بود ممنون
ناناز جان درود................................................***
وقبل از آن..........شاید بهترباشد...گل را تنها برشاخه نگاه کنیم
و نچینیم...................برشاخه ببوئیم...................
زیبا بود.........تندرست و شادکام باشی نازنین
سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی داری با مطالب بسیار جالب...منم آپم و منتظر حضور گرم شما.....یا علی
سلام چه شعر قشنگی بود یاد شعر های سهراب سپهری افتادم نکنه مال خودشه....نمیای پیش من؟؟؟
سلام ... وبلاگ قشنگ و جالبی داری ... خوشحال میشم به منم سری بزنی ... آرزومند آرزوهای زیبایت
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم.
,همان یک لحظه ی اول,که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان,
جهان را با این همه زیبایی و زشتی,
بروی یکدگر,ویرانه میکردم.