صدایت می کنم باران
نگاهت می کنم ای عشق
و امشب شور دلتنگی
هوای خانه دل شد
عجب دل را!
ببین ما را چه حاصل شد؟
و عشق آمد
از اول، بی صدا آرام و آهسته
به نرمی آمد و با عشق
یکدل شد
ازآن پس حاکم محض خلایق شد
و ما را بازسکوت شرم حاصل شد
ندایش ضربه دل شد
و آثارش درون چهره ظاهر شد
و اوکم کم نوای عاشقی سرداد و
آخر،لیک منکر شد
مرا با عاشقی عهدی نبوده ست
که این را عشق ممکن شد
عجب دل را!
ببین یک لحظه غافل ماند
ولی یک عمر عاشق شد