سیب سرخ حوا

سیب سرخی دیدم

سرخ از داغ گناه

او همان سیبی بود که حوا را بفریفت

وچو آدم دیدش، به هوایش افتاد

سیب را بو کردم،

بوی خوبی هم داشت

بوی آن باغی که، مرغ آنجا بودم

و چو او فتنه گر آنجا بود

در آن باغ برویم بستند

سیب را گاز زدم (طعم خوبی هم داشت)

دور و بررا دیدم

هیچ باغی به دیدم نرسید

همه درها بسته

با خودم گفته که:

حق داشت حوا

سیب سرخ ممنوع، طعم خوبی دارد!