بی صدا رفتن

موسیقی خلوت من

صدای تیک تاک ساعت است

وهوای آن،

آکنده از بوی گل های مریم.

در میان متن تنهایی من

در جریان ست امواجی،

از شور واشتیاق یک دیدار

در عبور است رهگذری،

که می رود به سوی یار

تو چه می دانی ای حرف!

ای کلام!

ای زبان،

که از شرح این شور گفتن

تو هستی ناتوان

ومن هرچه گویم

بیشتر خوار سازم تورا

ای حرف، ای کلام شلوغ وپر سر و صدا

وزبان ناموزون مفت وارزان

اینجاست که دیگر

شعرم دچار بی وزنی

وحرفها و گفته هایم

همه نامرئی

پس نگفتن بهتر است

بی صدا رفتن خوش تر است

اینجا که بیان احساس سبکبارم

هم وزن شعرهایم دچار بی وزنی ست

نگفتن اما بی صدا و پرمعنی ست