بذر خوشبختی

دوست دارم پروانه باشم

توی باغچه ها بگردم

به کسی چیزی نگم از

حسرت وازغم ودردم

دوست دارم که ماهی باشم

توی اقیانوس مواج

یا که پرستویی که ساخته

لونه ای رو شاخه کاج

دوست دارم ستاره باشم

توی آسمون تیره

نورپاشم روی عالم

بکنم چشمارو خیره

توی دنیایی که هرجاش

پر شده از خشم وکینه

دیگه هیچ اثری نیست

از محبت توی سینه

پروانه، ماهی یا پرستو

ستاره، هرچه که باشم

دوست دارم تو باغ دل ها

بذر خوشبختی بپاشم.