تو شاید همانی

شبی در پریشا نی جاده

در زخم مهتاب

در آنجا که حرفی

کلامی

گلوی مرا چنگ می زند

برای تو شعری سرودم

به رنگ ستاره

به رنگ غزل

چه دیدیم از این عطش های جان سوز

از آن روز

تو رفتی

دلت مثل لبخند گل بیکران بود

دلت آسمان بود

همه حسرت یک نگاه تو در سینه دارند

تو شا ید هما نی که من....