او برفت وخود بگفت و دور شد
باز آن چشمان زیبا کور شد
قاصدک آواز عشقی را بخواند
خنده بر لب های ساحل شور شد
قایقی بر روی دریا، صبر کن
قاصدک شب تا سحر را بور شد
فصل تابستانی عمرم برفت
کو خراب آباد قلبم گورشد
بلبلان را بس هماوازی حزین
بوی امشب بویی از کافور شد
؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام امید وارم حال شما خوب باشه وبلاگ قشنگیه موفق باشی .به منم سر بزن خوشحال میشم
سلام خوبی ؟
خیلی قشنگ نوشتی
منم اپ دیت کردم خوشحال میشم به منم سر بزنی
تا بعد خدانگهدار
سلام خوبی . آپدیت کردم . بیا . بای .
سلام ناناز جان. ممنون از محبتت.لطف کردی خانومی.
سلام عزیزم...از حضور گرمت خوشحال شدم...وبلاگه خوشگلی داری...متنتم قشنگ بود...موفق باشی...فعلا...بابای
سلام عزیزم
من برای زنده بودن
جستجوی تازه می خواهم
خالی ام از عشق و خاموشم ،
های و هوی تازه می خواهم
خانه ام گل خانه ی یاس است ،
رنگ و بوی تازه می خواهد
ای خدا بی آرزو موندم ،
آرزوی تازه می خواهم
عشق تازه ، حرف تازه ،
قصه ی تازه کجاست
راه دور خانه ی تو
در کجای قصه هاست
تا کجا باید سفر کرد ،
تا کجا باید دوید
از کجا باید گذر کرد
تا به شهر تو رسید
ای خدا، ای خدا ، بی آرزو موندم ،
آرزوی تازه می خواهم